برخوار و میمهبُرْخوار و مِیْمه، (جمعیت طبق آمار ۱۳۷۵ ش، ۰۱۷، ۲۲۱ تن). شهرستانی در استان اصفهان که مرکز آن شاهین شهر نام دارد. این شهرستان دارای ۳ بخش و ۸ شهر و ۶ دهستان است. [۱]
تقسیمات کشوری (۱۳۷۹ش)، دفتر تقسیمات کشوری، ج۱، ص۱۲، وزارت کشور، تهران، شم ۲.
۱ - موقعیت مکانیبرخوار و میمه از شمال به شهرستانهای کاشان، نطنز و استان مرکزی، از جنوب به اصفهان، خمینی شهر و نجفآباد، از شرق به اردستان، و از غرب به گلپایگان و نجف آباد محدود است. [۲]
سرشماری عمومینفوس ومسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان برخوار و میمه، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۳]
جعفری عباس، دایرة المعارف جغرافیایی ایران، ج۱، ص۱۶۹، تهران، ۱۳۷۹ش.
۲ - موقعیت جغرافیایی و آب و هوارشته کوههای کرکس در شمال و شمال شرقی این شهرستان واقع و کوه محمود آباد (ارتفاع بلندترین قله: ۴۷۳، ۲ متر)، در بخش برخوار قرار دارد. و رودخانههای چندی که خشک رودهایی بیش نیستند، نیز در این شهرستان قرار دارند که مهمترین آنها رود جوشقان، سُه، رود محمود آباد و دستکن است. [۴]
جعفری عباس، دایرة المعارف جغرافیایی ایران، ج۱، ص۱۶۹، تهران، ۱۳۷۹ش.
برخوار و میمه دارای آب و هوایی خشک و معتدل است. [۵]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (اصفهان)، اداره جغرافیایی ارتش، ج۱، ص۵۰، تهران، ۱۳۶۷ش، ج ۷۱.
آبادیهای آن بیشتر در دشت واقعاند و آب آن از چاههای عمیق و قنات تأمین میشود. در دوره قاجاریه، ۱۱۲ رشته قنات داشته است، [۶]
ارباب اصفهانی، محمد مهدی بن محمدرضا، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۳۰۰، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳ - جمعیتبنا بر سرشماری ۱۳۷۵ش، برخوار و میمه دارای ۴۳۴، ۲۱۸نفرجمعیت بوده است که ۴۰۳، ۸۳نفر آن در شاهین شهر، مرکز این شهرستان زندگی میکردند. [۷]
آمارنامه استان اصفهان (۱۳۷۵ش)، سازمان برنامه و بودجه استان اصفهان، ج۱، ص۳۷، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۸]
سرشماری عمومینفوس ومسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان برخوار و میمه، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.
۴ - مرکز و بخش و روستاهادر مهر ۱۳۶۹، شهرستان برخوار و میمه، به مرکزیت شاهین شهر، از ادغام دو بخش نامبرده در استان اصفهان تشکیل شد. [۹]
روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران، ۱۴ مهر ۱۳۶۹، ج۱، ص۳.
برخوار مرکزی سه دهستان، به نامهای برخوار شرقی و برخوار غربی و مورچه خورت، و شش شهر به نامهای دولت آباد، حبیب آباد، گز، دستگرد، خُوَرزوق و شاهین شهر دارد. میمه دارای دو دهستانِ زَرکان و وَنداده و دو شهرِ میمه و وَزْوان است.۵ - وضعیت توسعه و اقتصاداین شهر جدید التأسیس مهاجران بسیاری را از جاهای مختلف ایران پذیرفته، و همچنان در حال توسعه است [۱۰]
جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، ج۱، ص۳۱۷تهران، ۱۳۶۶ش.
اقتصاد برخوار ومیمه بر کشاورزی، دامداری و قالیبافی و کار در کارخانهها متکی است. [۱۱]
فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (اصفهان)، اداره جغرافیایی ارتش، ج۱، ص۵۰، تهران، ۱۳۶۷ش، ج ۷۱.
از صنایع جدید کارخانههای آجرپزی و گچپزی و آردسازی و نسّاجی و ساخت کیسه پلاستیک و پروفیل سازی دارد. در اراضی شهرستان مرغداری و دامداری صنعتی دایر شده است. راه اصلی تهران ـ قم ـ اصفهان از این شهرستان میگذرد. ۶ - پوشش گیاهی و جانوریاز پوشش گیاهی خاکشیر و درخت گز، از جانوران خرگوش، گرگ، روباه، شغال، و از پرندگان کبک و تیهو در آن یافت میشود. ۷ - دامداری و کشاورزیمحصولات مهم آن گندم و جو و پنبه و یونجه و تره بار است. انار و انگور و هندوانه و خربزه در آن به عمل میآید. خربزه روستای گرگاب آن در ایران شهرت دارد. دامداری آن مهم است. کرباس بافی و ریسندگی و قالی بافی با نقشهای ترنج و لچک و افشان دارد. در گذشته، در برخوار نوعی پارچه به نام کیش، و کرباس بافته میشد. [۱۲]
رزم آرا، حسینعلی، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج۱۰، ص۳۶ـ۳۷، استان دهم (اصفهان)، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۱۳]
کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۴۲۵، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش.
۸ - پیشینه تاریخی و آثار باستانیشهرستان برخوار و میمه از مناطق کهن ایران است که در تاریخ اساطیری ایران هم به آن اشاره شده است و نام آن را بُرخُوار نیز نوشتهاند. و گفتهاند بهمن بن اسفندیار ۳ آتشکده در اصفهان ساخت که یکی از آنها در یکی از روستاهای برخوار قرار داشت. [۱۴]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، ج۱، ص۳۲، بیروت، ۱۹۶۱م.
[۱۵]
مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمد تقی بهار، ج۱، ص۵۴، تهران، ۱۳۱۸ش.
برخوار در سده ۳ق یکی از رستاههای اصفهان به شمار میرفته است. [۱۶]
یعقوبی احمد، البلدان، ج۱، ص۴۱، نجف، ۱۳۳۷ق/ ۱۹۱۸م.
ابن حوقل از برخوار به عنوان منطقهای آباد که آب آن از کاریز تأمین میشده، و محصولاتش پنبه و غلات بوده، یاد کرده است. در سده ۸ق برخوار دارای ۳۲ پارهدیه بوده، و گز بزرگترین آنها به شمار میرفته است. [۱۹]
حمدالله مستوفی، نزهه القلوب، ج۱، ص۵۱، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
این منطقه تا سده ۱۲ق آبادیهای معتبر و زمینهای کشاورزی فراوان داشته است که با حمله افغانها ویران، و از شمار مناطق آباد و جمعیت آن کاسته شد و تا اواخر دوره قاجاریه نیز روستاهای آن ویران باقی ماند. [۲۰]
اصفهانی محمد مهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ص۳۰۳، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۸ش.
هر چند که تاریخ این منطقه به پیش از اسلام میرسد، اما اثر تاریخی مهمی از آن ایام بر جای نمانده است. کهنترین اثر تاریخی آن به زمان سلجوقیان برمیگردد که عبارت است از مسجد و مناره سین در روستای سین که دارای یکی از قدیم ترین کاشیکاریهای دوره اسلامی در ایران است. با توجه به دو کتیبه کوفیِ این بنا، منار به ۵۲۶ ق و ساختمان به ۵۲۹ق تعلق دارد. [۲۱]
دایرة المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی (مساجد تاریخی)، به کوشش محمد مهدی عقابی، ج۱، ص۸۵، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۲]
مشکوتی نصرت الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۲۹، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۲۳]
همایی جلال الدین، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ج۱، ص۱۱، به کوشش ماهدخت بانو همایی، تهران، ۱۳۷۵ش.
مسجد و مناره واقع در گز (یکی از شهرهای این شهرستان) هم اصلاً از آثار دوره سلجوقی است که در زمان شاه اسماعیل و دیگر شاهان صفوی مرمت شد و بخشهایی به آن افزوده گردید. این مسجد دارای کتیبهای به تاریخ ۱۰۸۵ق و دو سنگاب قدیمی است. [۲۴]
دایرة المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی (مساجد تاریخی)، به کوشش محمد مهدی عقابی، ج۱، ص۹۲، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۵]
مشکوتی نصرت الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۴۹ش.
در شهر گز همچنین یک کاروانسرای شاه عباسی نیز دیده میشود. [۲۶]
مشکوتی نصرت الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ج۱، ص۵۳، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۲۷]
هنرفر لطف الله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ج۱، ص۸۶۳، اصفهان، ۱۳۴۴ش.
برخی از آبادیهای آن، از جمله شهر جعفرآباد، در یورش افغانها ویران شده است. [۲۸]
ارباب اصفهانی، محمد مهدی بن محمدرضا، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۳۰۳، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
به نوشته یاقوت حموی میمه پیش از مغول ولایتی از اصفهان شمرده میشده و آبادیهای فراوان داشته است. ۹ - میمه از نگاه بزرگاننخستین بار در اوایل سده سوم، ابنخرداذبه از رستاقهای اصفهان (مناطق روستایی) از جمله برخوار نام برده و افزوده است که در سفر از اصفهان به سوی ری، از یهودیه تا بَرخوار سه فرسنگ، و از برخوار تا رباط وَزّ هفت فرسنگ راه است. به نوشته ابنرسته، [۳۱]
ابن رسته، احمد بن عمر، کتاب الاعلاق النفیسة، ج۱، ص۱۵۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
خسرو اول پس از رسیدن به پادشاهی، چون مولدش اردستان اصفهان بود، در ضیاع آنجا، از جمله برخوار، برای هر یک از همدرسانش که هشتاد کودک بودند، کاخی ساخت که تا روزگار ابنرسته بر جا بود. ابنفقیه نیز برخوار را از رستاقهای اصفهان به شمار آورده است. به نوشته ابنحوقل، در دوره او برخوار دارای صد ضیاع بود و آب آن از قنات تأمین میشد که برای کشت پنبه و کنجد و انواع غلات و تنباکو و جز آن به مصرف میرسید و در آنجا شتران فراوانی با شتربانان برای حمل بار حاضر بودند. در اوایل قرن هفتم، یاقوت ، برخوار را از نواحی اصفهان به شمار آورده و نوشته است که اصفهان چندین رستاق، و رستاق برخوار چندین قریه دارد، ابوالفداء [۳۶]
ابوالفداء، اسماعیل بن علی، کتاب تقویم البلدان، ج۱، ص۴۱۱، چاپ رینود ودیسلان، پاریس ۱۸۴۰.
نیز در سده هشتم، برخوار را مشتمل بر چندین ده ضبط کرده است. حمدالله مستوفی (اوایل سده هشتم) درباره برخوار نوشته است : «پنجم ناحیت برخوار است، ۳۲ پاره دیه است، دیه جَز (گز) معظم قُرای آن؛ و این ناحیت را نیز آب از کاریز است... و بدین ناحیت به دیه جَز، بهمن بن اسفندیار آتشخانهای ساخته بود». [۳۷]
حمدالله مستوفی، حمدالله بن ابی بکر، کتاب نزهة القلوب، ج۱، ص۵۱، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
ظاهراً حملات مغول و تیمور یکی از دلایل مهم کاهش قریههای برخوار پس از تمدن اسلامی بوده است. در ۱۰۱۲، شاه عباس اول، در حرکت به آذربایجان، به برخوار رفت و یک شب آنجا ماند. [۳۸]
نوائی، عبدالحسین، شاه عباس، مجموعة اسناد و مکاتبات تاریخی همراه با یادداشتهای تفصیلی، ج۲، ص۲۲۱_۲۲۲، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۰ - فهرست منابع(۱) ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۲) ابن خرداذبه، عبیدالله بن عبدالله، کتاب المسالک والممالک، لیدن ۱۹۶۷. (۳) ابن رسته، احمد بن عمر، کتاب الاعلاق النفیسة، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۴) ابن فقیه، احمد بن محمد، مختصر کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. (۵) ابوالفداء، اسماعیل بن علی، کتاب تقویم البلدان، چاپ رینود ودیسلان، پاریس ۱۸۴۰. (۶) ارباب اصفهانی، محمد مهدی بن محمدرضا، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش. (۷) ایران، وزارت دفاع، ادارة جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج ۷۱: اصفهان، تهران ۱۳۶۷ ش. (۸) ایران، وزارت کشور، معاونت سیاسی و اجتماعی، دفتر تقسیمات کشوری، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، تهران ۱۳۷۶ ش. (۹) حمدالله مستوفی، حمدالله بن ابی بکر، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۰) رزم آرا، حسینعلی، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج ۱۰: استان دهم (اصفهان)، تهران ۱۳۵۵ ش. (۱۱) روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران، ۱۴ مهر ۱۳۶۹. (۱۲) کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش. (۱۳) نوائی، عبدالحسین، شاه عباس، مجموعة اسناد و مکاتبات تاریخی همراه با یادداشتهای تفصیلی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۱۴) حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران۱۹۶۵. (۱۵) آمارنامه استان اصفهان (۱۳۷۵ش)، سازمان برنامه و بودجه استان اصفهان، تهران، ۱۳۷۶ش. (۱۶) اصفهانی محمد مهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۷) تقسیمات کشوری (۱۳۷۹ش)، دفتر تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، شم ۲. (۱۸) جعفری عباس، دایرة المعارف جغرافیایی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش. (۱۹) جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، ۱۳۶۶ش. (۲۰) حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، ۱۹۶۱م. (۲۱) دایرة المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی (مساجد تاریخی)، به کوشش محمد مهدی عقابی، تهران، ۱۳۷۸ش. (۲۲) سرشماری عمومینفوس ومسکن (۱۳۷۵ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان برخوار و میمه، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۷۶ش. (۲۳) فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (اصفهان)، اداره جغرافیایی ارتش، تهران، ۱۳۶۷ش، ج ۷۱. (۲۴) مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمد تقی بهار، تهران، ۱۳۱۸ش. (۱۴) مشکوتی نصرت الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، ۱۳۴۹ش. (۲۵) همایی جلال الدین، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، به کوشش ماهدخت بانو همایی، تهران، ۱۳۷۵ش. (۲۶) هنرفر لطف الله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۴ش. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برخوار و میمه»، شماره۴۷۲۲. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برخوار و میمه». ردههای این صفحه : استان اصفهان | جغرافیای اسلامی | جغرافیای ایران | شهرهای استان اصفهان | مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی | مقالات دانشنامه جهان اسلام
|